بارسلون؛ شهر فوتبال و معماری و دریا
به گزارش مجله فوتبال دوستان، آرش خانی:درست روز بازی فینال لیگ قهرمانان اروپای سال 2015 میلادی، بین تیم های بارسلونا و یوونتوس وارد بارسلون شدم که البته این بازی در شهر برلین برگزار می شد. شهر، چهره ای کاملاً فوتبالی به خود گرفته بود.
با تور ترکیبی اسپانیا بهار 99 از سرزمین جشن و موسیقی دیدن کنید. به بارسلون و مادرید سری بزنیم و از جزایر قناری و ایبیزا دیدن کنیم.
مردم پرچم تیم فوتبال شهرشان را در دست گرفته و در دسته های چند نفری مشغول کُری خوانی بودند. پرچم کاتالونیا نیز از پنجره هرخانه ای آویزان بود. جوان ها هم ایستگاه های مترو و اتوبوس را قرق نموده و درباره فوتبال بحث می کردند. این را درست زمانی فهمیدم که تصمیم گرفتم با وسایل حمل ونقل عمومی از فرودگاه بارسلون در 17کیلومتری مرکز شهر، به هتلی بروم که در کوه پایه بالای شهر واقع شده بود.
طی کردن این راستا طولانی، سخت تر از چیزی بود که می پنداشتم و درست زمانی که باید سربالایی تندی را تا محل هتل پیاده می رفتم، چمدانم شکست!
هوای خردادماه بارسلون، گرم و شرجی بود ولی شهر به نسبت شهرهای دیگر اروپایی که دیده بودم، به مراتب تمیزتر و عطر گل در همه جا ساری بود. کوچه های باریک با شیب تند و آپارتمان های چندطبقه در دوطرف، نمای چشم نوازی را ایجاد نموده بود که مرا برای عکاسی متوقف می کرد. در نزدیکی پارک پوشِت در شمال غربی بارسلون، چشم انداز وسیعی به شهر و حتی بندر بارسلون داشتم!
بارسلون، پایتخت بخش خودمختار کاتالونیا نیز هست که تاریخ گسترده ای از جنگ ها و از خودگذشتگی ها را تجربه نموده و البته پس از شهر مادرید، بزرگ ترین شهر اسپانیاست. این شهر با جمعیتی حدود پنج میلیون نفر، بزرگ ترین تمدن حاشیه دریای مدیترانه را تشکیل داده است!
پس از استراحت کوتاهی در هتل برای صرف ناهار به یکی از رستوران های کوچک محلی رفتم. برای من غذاهای اسپانیایی، متنوع و کمی عجیب بود. ولی مشهورترین غذایشان پَئِلای والنسیایی بود که ترکیبی است از برنج زعفرانی که با گوشتِ خرگوش، مرغ یا میگو و ماهی سرو می گردد. آن روز پیشنهاد سرآشپز رستوران محلی را برای خوردن حلزون رد کردم و پئلای میگو را تجربه کردم!
بعد با استفاده از یکی از قدیمی ترین متروهای جهان خودم را به خیابان لارامبلا رساندم. این خیابان از مشهورترین خیابان های شهر است، با انبوهی از هتل ها، رستوران ها، کلیساها و مراکز خرید. منطقه گوتیک بارسلون، محله ای بین خیابان های لارامبلا و لایتانا است که بناهای باشکوهی از دوران باستان و قرون وسطی در آن به جا مانده که می توان ساعت ها در خیابان های کوچک و بزرگ این منطقه گشت زد و به تماشای ساختمان های بلند و چندصدساله اش نشست.
لارامبلا پر است از توریست هایی که قدم زنان، خود را به میدان کریستف کلمب می رسانند؛ مجسمه هفت متری کریستف کلمب که با دست به سمتی اشاره می نماید، در این میدان نصب شده است. برخی معتقدند او به قاره آمریکا اشاره می نماید، در حالی که به نظر می آید دستش به سمت الجزایر است.
سپس قدم زنان از کنار بندر بارسلون گذشتم که از مهم ترین بنادر اروپا محسوب می گردد. سالانه میلیون ها یورو در این بندر، معاملات و نقل و انتقال کالا صورت می پذیرد. در این قدم زدن ها متوجه شدم شهر پر از مجسمه ها، سازه ها و آثار هنری است و نسبت به شهرهای دیگر اروپا که تا آن روز دیده بودم، مدرن تر است. بخشی از این را می توان مرهون کارهای خوان میرو، نقاش و مجسمه ساز اسپانیایی دانست. کارهای او بیش تر در سبک سوررئال است و مجسمه ها و تابلوهای او در بسیاری از شهرها و موزه های جهان نصب شده و هواخواهان بسیاری دارد. مجسمه ی زن و پرنده اثر همین خوان میرو به همراه مجسمه های دیگر هنرمندان، هم چون مجسمه ماهی طلایی، لابستر مسرور و...، چهره بی نظیری به خیابان های شهر داده بود.
برای شام این شانس را داشتم که دوستی قدیمی را ببینم که سال هاست در این شهر زندگی می نماید و معتقد بود اسپانیایی ها، شادترین مردم جهان هستند؛ چرا که بعد از کار و خواب عصرگاهی تا پاسی از شب در کافه ها، رستوران ها و خیابان های شهر به تفریح مشغولند.
حالا دیگر خبر رسیده بود که تیم فوتبال بارسلونا، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده و مردم در شهر تا پاسی از شب مشغول جشن و پایکوبی بودند.
برای روز دوم اقامتم، سوار اتوبوس هایی توریستی شدم تا با جاهای مختلف شهر بیش تر آشنا شوم. بازدید از ورزشگاه نیوکمپ، آرزویی بود که به آن رسیدم. ساخت این ورزشگاه صدهزار نفری در سال 1957 میلادی به سرانجام رسیده بود و در حال حاضر بزرگ ترین ورزشگاه فوتبال اروپا و یازدهمین در جهان محسوب می گردد.
سپس از خیابان پسیج دگراسیا عبور کردیم که اعیان نشین ترین خیابان اسپانیاست. ساختمان کازاباتیو که در سال 1877 میلادی ساخته و بعدها توسط آنتونیو گائودی، معروف ترین مهندس معمار اسپانیایی بازسازی شده هم در این خیابان واقع شده است.
گائودی در سال 1852 میلادی به جهان آمد و در سال 1926 میلادی در اثر تصادف با تراموا درگذشت. شهرتش به خاطر سبک منحصربه فرد، غریب و بسیار شخصی آثارش در شهر بارسلون است. او در سال 1884 میلادی ساخت کلیسای ساگرادا فامیلیا به معنی خانواده مقدس را شروع کرد و هنوز نیز ساخت این کلیسا ادامه دارد و پیش بینی می گردد تا سال 2026 سرانجام یابد. این کلیسا با طرح منحصر به فرد، برج های بلند و تزئینات بسیار پیچیده، از جاذبه های توریستی بارسلون است. از دیگر بناهای معروف این معمار می توان به خانه کاسامیلا و پارک گوئل اشاره نمود.
در دامنه کوه مون جوییک، پارک زیبایی مملو از موزه ها و گالری های هنری قرار گرفته است که می توان یک روز کامل را در آن سپری کرد. چشم انداز این پارک به شهر، مثال زدنی است. در حوالی همین پارک از محوطه المپیک نیز دیدن کردم که به منظور برگزاری المپیک تابستانی 1992 بارسلون ساخته شده بود. اگر وقت داشتم می توانستم با تله کابین از قلعه ای که بر فراز قله ساخته شده بازدید کنم.
روزهای زیادی که در شهرهای اروپایی قدم زده بودم، آن قدر خسته ام نموده بود که تصمیم گرفتم روزی کامل را بر کنار شن های زیبای ساحل بارسلون سپری کنم و فقط به تماشای مدیترانه زیبا بپردازم. ساحل این شهر که از زیباترین و البته شلوغ ترین سواحل جهانست، چهارکیلومتر است.
حالا باید با چهره ای آفتاب سوخته مهیای سفر بعدی ام به پاریس می شدم. پس به زودی در آن جا می بینمتان!
منبع: همشهری آنلاین